شیوه هاى تهاجم فرهنگى(مبحث سوم)
ارائه الگوها و نمونه ها
اصولا کارکرد اساسى تحمیل فرهنگ و وظیفه اصلى استعمار فکرى این است که افراد و ملتهاى زیر سلطه ، شخصیت اصلى خویش را از دست داده و به صورت زائده و فرعى از کشور استعمارگر در آیند؛ آن هم زائده و فرعى که اصول تفکر و فرهنگ اصل (استعمارگر) را به صورت بهترین ارمغان و یا حتى به شکل وحى منزل آسمانى پذیرا شده و آن را معلم مطلق فرهنگ ، دانش ، آداب و... آن اعتراف نماید. (1)
بر همین اساس است که استعمار با ارائه الگوهایى براى افراد جوامع مختلف ، در جهت وابستگى فرهنگى آنان مى کوشد و فرهنگ خود را بگونه اى القا مى کند که ملل استعمار شده فرهنگ اصیل خویش را رها کرده و مجذوب فرهنگ او شوند. از این جهت ، کشور ما نیز مد نظر و مورد توجه اسعمارگران کهنه کار و هزار چهره بوده و هست .
حضرت امام خمینى (ره ) در این باره مى فرماید:
از جمله نقشه ها، که مع الاءسف تاءثیر بزرگى در کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادى به جا مانده ، بیگانه نمودن کشورهاى استعمار زده از خویش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است ؛ به طورى که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق - دو قطب قدرتمند را - نژاد برتر و فرهنگ آنان را والا تر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به یکى از دو قطب را از فرایض غیر قابل اجتناب معرفى کردند. (2)
آرى اینکه مدهاى فصل به فصل لباس و کفش و کلاه و آرایش ، شکلهاى مختلف دکوراسیون و تزئین منازل ، ویلاها و باغها و گلخانه ها و مدلهاى پیشرفته لوکس و گران قیمت اتومبیلهاى غربى براى کشورهاى زیر سلطه ، این گونه جذاب و فریبنده است به این علت است که فرهنگ غرب راه ورود این نوع اجناس لوکس و تجملى را به وسیله کتاب ، مجله ، روزنامه ، رادیو و تلویزیون ، کلاسهاى درس و خلاصه تمام رسانه هاى گروهى آنچنان باز کرده که توانستند آمال و آرزوهاى هزاران پیر و جوان و زن و مرد از خود بیگانه و غربزده به دلخواه خود تنظیم نماید؛ بر اساس این تفکر و فرهنگ تحمیلى ، یک زن هر چند از نیکویى صورت و سیرت برخوردار باشد، فقط آنگاه زیبا محسوب مى شود که سر تا پا غرق در آرایش به شیوه غربى باشد. و یا ساختمانى آنگاه کامل به حساب مى آید که به طور دقیق بر اساس متدهاى مهندسى غرب ساخته شده باشد؛ - هر چند منطبق بر نیازهاى واقعى صاحبان آن نباشد. فرد متشخص متمدن آن کسى است که بخوبى بتواند راه و رسم معاشرت و غذا خوردن و صحبت کردن اروپایى را تقلید کند. یا یک فرد درس خوانده و صاحب فکر و نظر، آنگاه روشنفکر محسوب مى شود که یک دو زبان اروپایى را بداند و با ادبیات و فلسفه غرب آشنا باشد، هر چند زبان مردم خویش را نفهمد، و دردهاى آنان را لمس نکند. (3)
اما با تاءسف کشور ما نیز یکى از بهترین هدفهاى این القائات فرهنگى بوده و هست .
بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران در این باره مى فرماید:
ما را جور بار آورده بودند که باید فرنگى مآب باشیم یا هیچى . یک نفر جوان ، یک نفر خانم اگر سر تا پایش فرنگى مآب است ، این معلوم مى شود خیلى عالى مقام است و اگر چنانچه مثل سایر مسلمانهاست ، این خیلى عقب افتاده است ... آدم بودن را به کلاه و کفش و لباس و بزک و امثال ذلک مى دانستند. (4)
مصرف گرایى : یکى از الگوهاى ارائه شده از سوى استکبار در کشور ما، الگوى مصرف گرایى است . چرا که براى تسلط بر کشور، چاره اى جز وابستگى اقتصادى جامعه به خارج نیست . و چون حیات جامعه به کالاهاى خارجى وابسته گردید، با ورود کالا از خارج ، فرهنگ غرب نیز همراه آن وارد خواهد شد. و در نتیجه منابع کشور هم به غارت خواهد رفت . از این رو شاهد بودیم که در رژیم پهلوى ، تبلیغات وسیعى جهت تغییر الگوى مصرف و رواج فرهنگ مصرفى صورت مى گرفت و با ایجاد نیازهاى کاذب در مردم ، آنان را به استفاده از کالاها و اجناسى که چندان ضرورتى نداشتند عادت داده و در ایشان نیازهاى کاذب به وجود مى آورند. به عنوان مثال ناگهان شایع شد که فلان نوشابه چنین و چنان است و لذا ملت مظلوم باید نفت - این سرمایه با ارزش - را در اختیار سلطه گران قرار دهد، تا آدامس بادکنکى ، پپسى و سیگار خریدارى کند. (5)
×××××××
1-محمد على جاودان ، در تحلیل استعمار فرهنگى ، ص 12.
2-وصیت نامه سیاسى الهى امام خمینى (ره ).
3-در تحلیل استعمار فرهنگى ، ص 13، با اندکى تصرف و تلخیص .
4-صحیفه نور، ج 16، ص 64.
5-تلخیص از توسعه اقتصاد جهان سوم ، سال سوم اقتصاد، ص 75.
تهاجم فرهنگى : معاونت انتشارات مرکز فرهنگى سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران